الاغ پیر و چاه

q

كشاورزی الاغ پيری داشت كه اتفاقی داخل يك چاه بدون آب افتاد كشاورز هر چقدر که سعی كرد نتونست الاغ رو از چاه بيرون بیاره, برای اينكه حيوون بيچاره زياد زجر نكشه كشاورز و مردم روستا تصميم گرفتند چاه رو با خاك پر كنند تا الاغ زودتر بميره و مرگ تدريجی باعث عذابش نشه

مردم با سطل روی سر الاغ خاك می ريختند اما الاغ هر بار خاك های روی بدنش رو می تكوند و وقتی خاك زير پاهاش بالا می اومد سعی می كرد روی خاك ها سرپا وایسته, روستایی ها همين طور مشغول زنده به گور كردن الاغ بيچاره بودند و الاغ هم همين طور به بالا اومدن ادامه داد تا اينكه به لبه چاه رسيد و در حالیکه كشاورز و روستایی ها هاج و واج مونده بودند از چاه بيرون اومد